اولین مروارید سفید دخترم
عزیزم دخترم هیچ وقت فکر نمی کردم دیدن دندونت انقدر هیجان داشته باشه امروز وقتی بابایی داشت بهت آب می داد متوجه مروارید سفیدت شد الهی من فدات بشم چه قدر زیبا شده ای اشک شوق تو چشمام جمع شده . چگونه بگویم چقدر عجیب و تا چه حد شیرین تمام تو .تمام فضای خونه پر شده از عطر تنت و جیغ های ظریفت .بیشتر از هر چیزی دوست داری بغل خودم باشی و چقدر لذت داره .با همه کوچکیت تمام مرا پر کر ده ای تمام خانه را.والاترین عشق همان عشق مادر به فرزند را تو در وجودم آوردی .تو کوچکی اما بزرگی خدا رو در تو دیدم تو کوچکی اما خدا با تو رحمتش را بر من تمام کرد تو کوچکی اما برای من بیشتر از همه چیزی و انتهای رویای من .آخ آخ بابا پیام حسودیش شده میگه پس من چی؟ الهی من فدات شم من با تو عشق رو باور کرده ام .وای دیگه باید برم چون دخمل خوشگل مامان خوابش گرفته...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی