آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 12 سال و 8 روز سن داره

آرنیکا تمام نا تمام من

وقفه

انقدر دیر اومدم که نمی دونم آخرین بار کی بوده .امااااا از این روزهامون باید بگم آرنیکای من این روزها  داره به سه سالگی نزدیکتر میشه فوق العاده شیرین و خواستنی تر شده .ودر حال حاضر مشغول خونه تکونی هستیم ... امسال زمستان متاسفانه چند بار سرماخورده ,عاشق خرید کردن،تولد و کیک تولد  وخاله بازی  هست واینکه براش قصه بگم.اونم قصه نیک نیکی هست که در واقعه قصه درمانی می کنم نیک نیکی دختری هست که خصوصیت های خوبی داره و هر رفتاری که به اشتباه در طول روز آرنیکا انجام میده ,با تعریف کردن قصه ایی با شخصیت مشایه خود آرنیکا در واقع اون رفتارها  رو اصلاح میکنم این روش واقعا تاثیر گذاره .امروز رفتیم بازار و به آرنیکا سفره هفت سین رو نشون ...
24 اسفند 1393

تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من

باید دخترونه زندگی کنی. . . صبح شده. . . چشاتو باز کن و به امروزت لبخند بزن.غر نزن. . . جلوی اینه واسه خودت شکلک در بیار به خودت بخند. . . عطر مورد علاقتو به بدنت بزن. . . لباسایی که دوس داریو بپوش. . . یه جیغ بلند بزن و بگو. . . 3لــــــــــــــآم زندگـــــــــــــــــــــــــــــــــی. . . =)
22 شهريور 1393

خداوند لبخند زد دختر آفریده شد!

آرنیکای من بزرگ شده و  دیشب براش دوچرخه خریدیم البته کمی می ترسه امیدوارم مثل اسکوترش خودش زود یاد بگیره و سوار شه.امتحانهام رو دادم و چند روزی است که کاملا وقتم رو با دخترم می گذرونم.هرچیزی که بخواد سریع گوشی رو میاره و میگه زنگ بزن به بابا برام بخر.کارتون باب اسفنجی و بره ناقلا رو خیلی دوست داره و جدیدا عاشق میگو شده .از خراب کاریهاش هم باید بگم که لوازم آرایشی برام باقی نذاشتی و  ..دوستت دارم تا ابد ...
22 شهريور 1393

2 سالگی آرنیکا

من یک عالمه تایپ کردم پس چی شد؟؟؟؟ آرنی عزیز به خاطر اینکه این ترم فوق العاده سنگین بود  والبته کلی پروژه .فرصت نشد به وبلاگت سر بزنم . از اتفاقات مهم اینکه مرجان ازدواج کرد و متین ومبین به خانه خدا عازم شدن و دیکه اینکه نتوستم جشن تولدت روبگیرم چون مصادف بود با تحویل پروژهام .و فردا میریم مسافرت که بعداز اینهمه مشغله بهش نیاز داریم .راستی امروز خونه مامانی که بودیم یه طوفان وحشتناک خاک اومد که  اتفاق کم نظیری بود .آرنیکا به مامانی زینب میگه دامبو که نمی دونیم معنیش چی میشه البته مامانی زینب خوشش نمیاد از این اسم ولی چون خودت این اسم رو می گی والبته پسوند جان رو هم بهش اضافه می کنی خیلی شیرینه و دلم نیومد بیان نکنم .خدایا شاکریم بر...
12 خرداد 1393

نوروز 93

سلام سلام من اومدم .سال نو به همه نی نی های عزیز و خانوادهاشون تبریک می گم.از اتفاقات مهم اولیش اینه که الان ٥ روزه که آرنیکای عزیز رو از شیر گرفته ام البته با همکاری بابا پیام .آرنیکا اصلا پافشاری به این قضیه نکرد و با یکبار گفتن قبول کرد و فقط شبها بی قراری می کرد قربون دخترم برم که انقدر صبور است و اما اینکه ما از ٢٩ اسفند تا ٦ فروردین به شهرهای اصفهان شیراز بندر عباس وقشم ویزد رفتیم و در کل سفر خاص و پر از خاطره برامون شد  و اینکه آرنیکا دست به هر چیزی که می زنه می گه دستم رو بشور البته بازبون خودش دیگه تصور کنید تو این مسافرت من همه اش در حال دست شستن آرنی بودم .کلی برای تعطیلات عید برنامه ریزی  کرده بودم ولی فرصت در...
12 فروردين 1393
1