آرنیکاآرنیکا12 سالگیت مبارک

آرنیکا تمام نا تمام من

یک اتفاق بد یک تلنگر

1392/6/20 18:15
نویسنده : مامان مریم
326 بازدید
اشتراک گذاری

راستش اصلا دلم نمی خواست توی خاطراتت ثبت کنم اما حالاکه حدود ١٥ روزی گذشته و کمی آرومتر شده ام می نوبسم فکر می کنم ٧ام شهریور بود که دست کوچلوی آرنیکا ی عزیزم رو سگ گاز گرفت البته چیز خاصی نشد ولی خدا می دونه چه حالی شده ام و دلم می خواست توی اون لحطه زمان متوقف بشه واقعا هنگ کرده بوده بودم .دخترم با بابایی امیر داشتن با سگ عمه اش بازی می کردن گویا آرنیکا  میزنه تو سر سگ و اون هم ...بله.سریع آرنیکا رو بردیم پاستور و واکسن زدیم و خدا رو شکر زخم سطحی روی دستت بود ولی با این حال دکتر هم بردمت و باز هم برای پیشگیری شربت سفالکسین بهت دادن.اونشب تا صبح غصه خوردم وگریه کردم و مسافرت فردا رو هم کنسل کرده ام و دو دوره دیگه واکسن ها رو هم طی ده روز زدیم. منی که هروقت دخترم مریض می شد می خواستم بهش دارو بدم کلی با نگرانی واسترس این کار رو می کردم حالا دختر عزیزم باید سفالکسین مصرف می کرد توی این دوره واقعا اذیت شدم.دیوانه وار دخترم رو دوست دارم چون یه مادرم و تصمیم گرفته با همه احترامی که برای دیگران قائلم اما در مقابل هرچیز که مربوط به دخترم باشه مخصوصا سلامتی دخترم رو در بایستی رو کنار بگذارم واین اتفاق تلنگری شد برای خودم .اعتقادات تا وقتی اعتقاد و ارزش هستن که پای اعتقادمون بایستیم نه اینکه با بهانه های الکی مثل روشنفکری یا راضی نگهداشتن دیگران از اعتقادتمون بگذریم ودیگران هم باید من رو با همینی که هستم بپذیرن خود خودم رو . ـآرنیکای عزیز دوستت دارم بدون که مامان گفتتنات وصدای نازت توی فضای خونمون زیباترین ملودی زندگیمونه-

پسندها (1)

نظرات (1)

پگاه مامان آرتین
3 مهر 92 9:14
عزیزم ایشالا بلا بدورباشه.مراقش باش وببوسش به ماهم سربزنید


ممنون دوست عزيز.چشم